موجی که غرق شد
ميگند اعتراف به شکست سخته. ولی من ميخوام اعتراف کنم. اعتراف به اينکه موج دوم شکست خورد. در حد توان خودم خيلی براش زحمت کشيدم و وقت گذاشتم. خيلی شب ها رو تا صبح بيدار نشستم و دم صبح قبل از اينکه ساعت دستور بيدارباش بده و همسرم بفهمه که من بيدار بودم، خزيدم توی تخت و با چشم باز منتظر زنگ ساعت و دوباره کار و درس و شب بيداری و دوباره و دوباره ها.
اما يک چيز بود که به من انرژی میداد و اون اميد بود. اميد به آينده. خيلی کارا دلم ميخواست بکنم. ميخواستم تعداد و تنوع سايت ها را بيشتر کنم. ميخواستم برم روی MT و کيفيت سايت را بالا ببرم. ميخواستم از کنار هم قرار دادن وبلاگ نويس های سرشناس و ناشناس شانس شناخت شدن به خوب های پنهان بدم و خيلی خواستن های ديگه، ولی نشد.
همه اين خيالات شد باد هوا و چيزی که برای من باقی گذاشت احساس شرمندگی و خجالت بود از اون دوستای عزيز و خوبی که به من اعتماد کردند و من را صميمانه حمايت کردند. از ايميل های محبت آميز گرفته تا لينک دادن و بنرگذاشتن و ...
راستش فکر ميکنم گاف بزرگی دادم که وارد اين بازی شدم و از خودم تعجب ميکنم. در اينکه من مقصرم هيچ شکی نيست. مقصرم به خاطر اينکه علارغم تجربه ای که در
بر ما چه گذشت داشتم بازم نخواستم بپذيرم که توی وبلاگ نويس های فارسی هم مثل خيلی جاهای ديگه رفاقت و رابطه مهم تر از اينه که تو چه مينويسی يا ميخوای چکار کنی. مقصرم به خاطر اينکه فکر می کردم که حداقل توی اين دنيای مجازی بحث خودی و غير خودی و امثال اون جايی نداره. مقصرم به اين خاطر که ندونستم و نخواستم باور کنم که آدمها ميتونند با دويست سيصد تا خواننده و يک سايت MT و يک دومين هشت دلاری طوری عوض بشند که حتی ايميل های چندين باره و تماما محبت آميز را بی پاسخ بگذارند.
من می پذيرم که اشتباه کردم و تقاص اين اشتباه هم تعطيلی اين سايت برای هميشه خواهد بود. ولی دوست های خوبی که توی اين مدت پيدا کردم ميتونند ايده موج دوم را در موقعيتی بهتر و در جايی بهتر احيا کنند.
ادمين
|
راهنمای موج دوم:
فرم کلی هر پست
موضوع اصلی وبلاگ ـ اسم وبلاگ ----> تيتر مطلب ـ موضوع مطلب
" ---> " علامت نمايشگر سرعت پديدار شدن لينک مربوطه در صفحه نمايشگر شما :
-> = خيلی سريع
--> = خوب
---> = کند
----> = خيلی کند
. = کل نوشته
.. = نوشته يک پاراگرافی
... = نوشته دو يا سه پاراگرافی
.... = نوشته چهار يا پنج پاراگرافی
..... = نوشته پنج پاراگرافی به بالا
G = عکس
A = فايل صوتی
V = فايل تصويری
L = لينک
سياسی - آواز در جاده هاي باراني ----> غزل غزلهای سليمان - ادبی
بخشهايي از كتاب تورات يا همان عهد عتيق از جمله شاهكارهاي كم مانند ادبيات عاشقانه يا ليريك جهان است.سرآمد سفرهاي تورات به لحاظ لطف و زيبايي سفر(sefr) غزل غزلهاي سليمان است.از تورات چند ترجمه به زبان فارسي از اشتهار برخوردارند:ترجمهي رسمي انجمن يسوعيون لندن، ترجمهي فاضل خاني كه اصلاً يافت نميشود، ترجمهي دكتر پرويز ناتل خانلري و ترجمه زنده ياد احمد شاملو. البته دكتر خانلري و شاملو فقط غزل غزلها را ترجمه كردهاند. اما بيگمان ترجمهي استاد شاهرخ مسكوب از غزل غزلهاي سليمان چيز ديگريست.آنچه در زير مي آيد
.... + G
شخصی - نی نی جون ويادداشتهايش ----> لحظه های انتظار - شخصی
نمیدونم برای شماهم همینطوره یا نه؟ من شبها یه موجود دیگه ای میشم یه حس خاص با یه دغدغه های خاص ولی وقتی شب تموم میشه انگار تمام ناراحتی های منم تموم میشه اصلا روز بعد یه آدم دیگه ام با یه نیروی فوق العاده وخستگی ناپذیر. گاهی وقتا با خودم میگم اگه کامپیوترم تو خونه بود حتما نوشته هام با حالا کلی فرق می کرد شاید اون موقع یه نی نی سرحال وشوخ وشنگ نبودم شاید یه ستمدیده درد کشیده بودم !انگار وقتی میخوابم وصبح بیدارمی شم تموم غم وغصه هم تموم میشه، تموم اونا تو عالم خواب جا میمونن.بخوص ساعت 9 شب به بعد، تموم زندگیم از جلوی چشمم رژه میره .
همه بهم میگن خوش بحالت عجب روحیه ای داری!چقدر شاد وبانشاطی.وهزار ویه تعریف دیگه.اکثریتشون بهم میگن با تموم زنهایی که
.....
طنز ـ بر ما چه گذشت --> ل مثل لينک - لينک
کنتور فارسی
Gmail ايميل مجانی گوگلِ با ۱۰۰۰ مگابايت ظرفيت مجانی
جانا سخن از زبان ما می گويی
آرشيو آهنگ های خاطره انگيز ايرونی
. + L
عمومی - يه وجب خاک اينترنت --> انجمن حمايت از خوانندگان وبلاگ - طنز
از اونجا که اخيرا عده اي آستينها رو بالا زدن و زمزمه هاي ايجاد يک انجمن رسمي با حمايت دولتي از وبلاگرها رو در گوش ديگران مي خوندن و خلاصه از اين طريق مي خواستن دکون بازار و دايره دستکي براي خودشون راه بندازن ما هم ديديم حالا که ملت رو جو کرده مگه چيمون از بقيه کمتره که انجمن تاسيس نکنيم؟ لاجرم به اين نتيجه رسيديم که اقدام به تاسيس انجمن حمايت از خوانندگان وبلاگ ها بکنيم. در ذيل مي تونيد شعار اين انجمن و همچنين مزاياي اعضاي انجمن عضو شده رو مشاهده بفرماييد
.....
عمومی - پاگنده --->
John Rokin:
One who does not know when to die, does not know how to live.
.. + G
عمومی - سردبير: خودم -> در فرودگاه - شخصی
در فرودگاه زوريخ نشستهام و با لپتاپم میلاگم. لامذهبها قيمت خون پدرشان را از آدم میگيرند برای چند ساعت استفاده از اينترنت بیسيم. ولی مهم نیست؛ چون تا پرواز به آمستردام دو ساعت فاصله است و اين دوساعت را --آن هم در ساعت هفت و نيم صبح-- پر کردن کار سختی است
... + L
عمومی ـ خطوط ---> مدرسه هالیوود - سينما
آمریکا فقط بایکی از مدیوم های فرهنگی اش نوع فرهنگ دلخواهش را به دنیا دیکته می کند.
فرهنگ هالیوودفرهنگ غالب جهانی است وهمگان چاره ای ندارند که خودرا باآن وفق دهند
البته اگر می خواهند در این دنیا واقعا زنده باشند. زنده به معنای واقعی کلمه.
فیلم آمریکایی striptease ساخته اندرو برگمان محصول 2003 با بازی درخشان دمی مور
به لحاظ مفاهیم فیلم زیبایی است .از نظر بازی، فیلم نامه و کارگردانی هم فیلم قابل توجهی است
امشب که آن را دیدم چند نکته در فیلم به چشمم خورد که از همه جنبه های آن از نظر من ایرانی
بر جسته تر از بقیه موارد قابل توجه فیلم بود
.... + L
|